– رجوع شود به : المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص: ۱۲۲ ↑
– یوسف(۱۲):۵۷ ↑
– البته در مورد عطایاى خدایى باید دانست که آنچه خدا به عنوان پاداش در برابر اعمال خیر به بندگان مىدهد تفضلى است از او، نه اینکه بنده از او طلبکار و مستحق آن باشد، چون عبد و آنچه مىکند همه ملک طلق خداى سبحان است، ملکى که قابل نقل و انتقال نیست، (ملکى که بعد از تملیک به غیر، باز باقى است)، چیزى که هست خداى تعالى خودش به اعتبار قانونى، عبد را مالک اجر و ثواب اعتبار کرده، و او را نخست مالک عمل خود و سپس مالک آثار عمل خویش از قبیل کیفر و پاداش دانسته، و این معنا با اینکه مالک عبد و عمل خود او است، تفضل دیگرى است از او، آن گاه از میان همه اعمال عبد آنچه محبوب او است و خیر است انتخاب نموده، وعده ثوابى در برابرش داده، و این ثواب را خود او اجر خوانده (با اینکه در واقع اجر و جزا نیست) و این هم تفضل دیگرى است از او، چون خود خداى تعالى از اینگونه اعمال عبد استفاده نمىکند، نه در دنیا و نه در آخرت، بلکه تنها خود عبد است که از پاداش اعمال نیکش بهرهمند مىشود، مع ذلک پاداش آن را اجر خوانده و فرموده:” لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ” «آل عمران (۳):۱۷۲»، و نیز فرموده:” إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ” «فصلت(۵۴):۸» و در جایى دیگر بعد از توصیف بهشت و نعیم آن مىفرماید:” إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً” «انسان(۷۶):۲۲»، و از سوى دیگر همین که این تفضل خود را شکرى از ناحیه خود نسبت به بنده خواند، و آن را عطایى بدون منت نامید، نیز تفضلى دیگر است. رجوع شود به: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص: ۱۵۴ ↑
– حج(۲۲):۷۵ ↑
– رجوع شود به :المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص: ۴۰۹ ↑
– رجوع شود به : طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ناشر: انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش، ج۹، ص: ۳۴۶ ↑
– ص(۳۸):۴۷ ↑
– رجوع شود به : مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش، ج۱۹، ص: ۳۰۹ ↑
– انعام(۶):۱۲۴ ↑
– رجوع شود به : تفسیر نمونه، ج۵، ص: ۴۳۱ ↑
– رجوع شود به: طبرسى فضل بن حسن؛تفسیر جوامع الجامع؛انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم؛تهران؛۱۳۷۷ ش، ج ۱، ص : ۴۰۸ ↑
– یونس(۱۰)۷۲ ↑
– رجوع شود به : المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص: ۱۰۳ ↑
– هود(۱۱):۲۹ ↑
– در تفاسیر اهل سنت نیز به همین معنی اشاره شده :
الف: ” فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فما کان عندی ما ینفرکم عنى و تتهمونی لأجله من طمع فی أموالکم و طلب أجر على عظتکم إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ و هو الثواب الذی یثیبنی به فی الآخره ” زمخشرى محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل؛ ناشر: دار الکتاب العربی ؛ بیروت ؛ ۱۴۰۷ ق ، ج۲، ص: ۳۶۰
ب: ” فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فقال المفسرون: هذا إشاره إلى أنه ما أخذ منهم مالا على دعوتهم إلى دین اللَّه تعالى و متى کان الإنسان فارغا من الطمع کان قوله أقوى تأثیرا فی القلب ” فخرالدین رازى ابوعبدالله محمد بن عمر ؛ مفاتیح الغیب(تفسیر کبیر) ؛ ناشر: دار احیاء التراث العربى؛ بیروت ؛ ۱۴۲۰ ق ، ج۱۷، ص: ۲۸۵ ↑
– هود(۱۱):۵۱ ↑
– ” یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی إنما خاطب کل رسول به قومه، إزاحه للتهمه، و تمحیضا للنصیحه، فإنها لا تنجع ما دامت مشوبه بالمطامع ” قاسمى محمد جمال الدین ، محاسن التاویل، ناشر: دار الکتب العلمیه، بیروت ؛ ۱۴۱۸ ق ، ج۶، ص: ۱۰۷ ( از تفاسیر اهل سنت) ↑
– اطیب البیان فی تفسیر القرآن : ج ۷ ، ص:۶۶ ↑
– رجوع شود به :” وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ، إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِینَ : أی لا أطلب منکم جزاء على نصحی لکم، بل أدخر ثواب ذلک عند اللّه تعالى” زحیلى وهبه بن مصطفى؛ التفسیر المنیر فى العقیده و الشریعه و المنهج؛ ناشر :دار الفکر المعاصر؛ بیروت دمشق؛ ۱۴۱۸ ق ، ج۱۹، ص: ۱۸۵ ( از تفاسیر اهل سنت ) ↑
–رجوع شود به: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص: ۲۹۶ ↑
– رجوع شود به: آیه: ص(۳۸):۸۶ ↑
– رجوع شود به :تفسیر نمونه ، ج ۱۸ ، ص ۳۴۸ و طبرسى فضل بن حسن؛مجمع البیان فى تفسیر القرآن؛ انتشارات ناصر خسرو؛ تهران؛ ۱۳۷۲ ش ، ج۸، ص ۶۵۵ و همچنین رجوع شود به : التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، ج۲۲، ص: ۳۰۴ و رشیدالدین میبدى احمد بن ابى سعد؛ کشف الأسرار و عده الأبرار، انتشارات امیر کبیر، تهران؛ ۱۳۷۱ ش ، ج۸، ص: ۲۱۵ (از تفاسیر اهل سنت ) ↑
– یس(۳۶):۲۱ ↑
– یونس(۱۰):۷۲ ↑
– رجوع شود به: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص: ۱۸۷ ↑
– زمر(۳۹):۳ ↑
– رجوع شود به: المیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۱۷، ص:۲۳۳ ↑
– نحل(۱۶): ۵۲ ↑
– اطیب البیان فی تفسیر القرآن : ج ۸ ، ص ۱۳۷ ↑
– زمر(۳۹):۲ ↑
– بقره(۲):۲۵۳ ↑
– همچنین ” تِلْکَ الرُّسُلُ إشاره إلى جماعه الرسل التی ذکرت قصصها فی السوره، أو التی ثبت علمها عند رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ لما أوجب ذلک من تفاضلهم فی الحسنات” الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص: ۲۹۷ و
رجوع شود به خطیب عبدالکریم؛ التفسیر القرآنى للقرآن؛ بى جا ؛ بى تا، ج۲، ص: ۳۱۳ (از تفاسیر اهل سنت) ↑
– رجوع شود به: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص: ۶۲۲ ↑
– اسرا(۱۷):۵۵ ↑
– همچنین رجوع شودبه:” وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ بالفضائل النفسانیه و المزایا القدسیه و إنزال الکتب السماویه لا بکثره الأموال و الأتباع ” آلوسى سید محمود؛ روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ ناشر: دارالکتب العلمیه؛ بیروت؛ ۱۴۱۵ ق، ج۸، ص: ۹۱ ( از تفاسیر اهل سنت) ↑
– رجوع شود به:مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص: ۶۵۱ ↑
– کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی( ط- دار الحدیث)، ۱۵ج، ناشر: دار الحدیث، قم، ق ۱۴۲۹؛ ج۱ ؛ ص۴۲۷ ↑