دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
۵-۲-۴ فصل اندر تقدّس
سنائی در این قصیده تأکید می دارد که خداوند به هر چه گوید ( کٌن ) آن چیز در همان آن آفریده می شود و خداوند انسان را که اولین و آخرین خلقت خداوند است اولین چون او اولین خلقت است و آخرین زیرا در آخر از روح خود در او دمید و این وجود جسمی تاریک را با روح ملکوتی روشن کرد. و آنچه خداوند مشیّت تو قرار داده گوش کن و سر تعظیم فرو آور زیرا خداوند حکیم است و هر کس را مطابق ظرفیتی که در آن قرار داده در جایی گمارده است.
کاف و نون نیست جز نبشته ما چیست کن سرعت نفوذ قضا
نه ز عجز است دیری و زودیش نه ز طبع است خشم و خشنودیش
علتش را نه کفر دان و نه دین صفتش را نه آن شناس و نه این
پاک زانها که غافلان گفتند پاکتر زانکه عاقلان گفتند
و هم و خاطر دلیل نیکو نیست هر کجا وهم و خاطر است او نیست
وهم و خاطر نو آفریده اوست آدم و عقل نورسیده اوست
در این بیت عرفانی ، بیان می دارد که ذات حق تعالی خارج از فهم و درک بشری است. و هیچ احدی قادر به دیدن او نیست حتّی افراد برگزیده خداوند. و ندیدن او ، دلیل بر نبود نیست. زیرا با این همه نشانه ها و نعمتها که بر روی زمین قرار داده است. پی به وجودش می بریم. همانطور که شخص نابینا ، که مادر خود را نمی بیند ، امّا مطمئن است که مادری دارد. پس ما باید این حجاب های دنیوی را کنار بزنیم تا او را با چشم دل مشاهده کنیم و هر کجا نظر می کنیم او را ببینم
ذات او فارغست از چونی زشت و نیکو درون و بیرونی
زانک اثبات هست او بر نیست همچو اثبات مادر اعمیست
داند اعمی که مادری دارد لیک چونی به وهم در نارد
در این ابیات عرفانی زهدانه ، شاعر بیان کرده است که خداوند حکیم ، بر اساس حکمت خود همه چیز را آفریده است. پس تو به کار خداوند عیب مگیر . تو با دیده دل ببین و سپاسگزار باش. و امیدوار باش تا مورد لطف و رحمت خداوند قرار گیری؟
و بدان او هیچ چیز را بیهوده نیافریده است.
خواه اومید گیر و خواهی بیم هیچ بر هرزه نافرید حکیم
در جهان آنچه رفت و آنچ آید و آنچه هست آن چنان همی باید
تو مگو هیچ در میانه فضول رانده او به دیده کن تو قبول
۶-۲-۴ فی ذکر دارالبقا :
این قصیده از نمونه های مذهبی در شعر سنائی است . که در آن تأکید دارد که هر کس به این دنیا آمد روزی باید بار سفر خود را ببندد و به دنیا دیگر برود و مرگ پایان زندگی نیست و تولّدی دیگر است . که باید جزای اعمال خود را ببینیم و اگر مانند محمد (ص) باشی پای در رکاب می رود یعنی برای تو راحتّی و آسایش است امّا اگر چون قارون باشی که از خاک لعنت شده ای سخت عذاب خواهی شد .