آثار
مرندى بخش عمده عمرش را در تألیف و نگارش آثار ، صرف نمود . شیخ آقا بزرگ ، نسخه اصل آثار وى را نزد مؤلف ملاحظه و در الذریعه گزارش نموده است . [۱۹۶]
شرح مرندی
رساله مرحوم مرندى شرح کوتاهى بر حدیث حقیقت است ، که فائده دویست و شصت و هشتم از مجموعه فوائد وى است . او پس از نقل متن حدیث ، به شرح عرفانى فقرات آن پرداخته و در پایان متذکر شده که آن را براى تشویق برادرى ایمانى به سیروسلوک نگاشته و در بیان اسرار آن بیش از این مأذون نبوده است ؛ زیرا که در مسلک اهل عرفان افشاى اسرار توحید برابر با کفر است . این رساله را جناب آقای صدرایی خویی نسخه شناس معروف و محقق برجسته این حوزه از روی دستخط مؤلف استنساخ کرده و آیات و احادیث و اقوال موجود در آن را از مصادر استخراج کرده است .
شرح حدیث حقیقت/ قاسم علی اخگر حیدرآبادی
نسخه ای از شرح سؤال کمیل و جواب امیرالمؤمنین به خط مؤلّف، در کتابخانه ملّی موجود است. فهرست نگاران این کتابخانه از مشخّصات این نسخه چنین یاد کردهاند:
این شرح رسالهای است مختصر مشتمل بر سؤال کمیل رضی لله عنه از حضرت علی علیه السلام و پاسخ آن حضرت با زبانی عرفانی و ممتنع و شرح مؤلف از این مطالب. در پایان هم مجموعهای از اشعار عرفانی مؤلّف درج گردیده است.
آغاز نسخه: «بسمله، یا من بصفات حقیقتک لسان العقل یتلجلج …»
انجام نسخه:
اخگر از این لجه دریای خون هیچ کس بُرد نه کشتی برون
۲۵ برگ، ۱۵ سطر، اندازه سطرها ۹۰*۱۶۰، قطع ۱۷۰* ۲۵۵٫
گفتنی است که میکرو فیلم این نسخه به شماره ۴/۵۸ در کتابخانه مولانا آزاد در دانشگاه اسلامی علیگر در هند موجود است.[۱۹۷]
درباره منابع مورد استفاده قاسم علی اخگر در کار تألیف این کتاب، در این مجال، به کوتاهی میتوان گفت که دقّت او در نقل منابع و تصریح به نام مؤلفان و آثارشان، در این رساله نیز همچون نهایه الظهور در خور تحسین است. و هرگاه که بدانیم منابع مورد استفاده او، طیف بسیار متنوّعی را شامل میشود، بر کار او ارج بیشتری خواهیم نهاد.
همچنین از نگاه روشمند و به دور از تعصّب مؤلّف در بهرهگیری از منابع شیعه و اهل سنّت باید یاد کرد که بسا در گرایشهای فلسفی و ذوق عرفانی او ریشه داشته باشد.
امّا از میان این منابع، در نخستین گام، به کتابهای «الاصابه» ابن حجر عسقلانی و «طبقات» ابن سعد و «اقبال الاعمال» ابن طاووس میباید اشاره کرد که دستمایه مؤلّف در نگارش شرح حال کوتاه کمیل بودهاند.
شرح حال و زندگینامه قاسم علی اخگر حیدرآبادی
علامهء حکیم،میرزا قاسم علی اخگر حیدرآبادی(م بعد از ۱۳۶۵ ق)،شاعر،عارف و حکیم اشراقی شیعی مذهب این دیار در قرن چهاردهم هجری است که تا چندی پیش در ایران ناشناخته بود، امّا اکنون به همت دو تن از پژوهشگران حوزهء مطالعات ایرانی و اسلامی،آثار این حکیم ارجمند به زیور طبع آراسته گشته است و موجبات آشنایی علاقمندان به فلسفه و عرفان با این متفکر شیعی و فارسی زبان دیار هند را فراهم آورده است.
مشخصات کتابشناختی
این آثار عبارتند از:
نهایه الظهور(شرح فارسی رسالهء هیاکل النور سهروردی)،(نگاشتهء ۱۳۵۶ ق)،دفتر اول مشتمل بر مقدمه و شرح هیکلهای اول تا سوم،علامهء حکیم میرزا قاسم علی اخگر حیدرآبادی،با مقدمه و تصحیح و تحقیق: محمد کریمی زنجانی اصل،تهران:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دانشگاه تهران،۱۳۸۵٫
مجموعهء رسائل عرفانی(:مثنوی نزهه الابرار،شرح بیتی از امیر خسرو دهلوی،شرح حدیث حقیقت)،علامهء حکیم میرزا قاسم علی اخگر حیدرآبادی،با مقدمه،تصحیح و تحقیق ملیحه کرباسیان و محمد کریمی زنجانی اصل، تهران:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دانشگاه تهران، ۱۳۸۵٫
درباره زندگی این حکیم، براساس پژوهش مصححان آثارش،در بیشتر تذکرههای موجود نشانی یافت نمیشود. تنها در تذکره نزهه الخواطر عبد الحی حسنی لکهنوی شرح حال یکی از پیشینیان هم نام او آمده است که در سال ۱۳۰۲ در حیدرآباد در گذشته و لقب اخگر را نیز ندارد. به نظر مصححان،اکنون به واسطهء مجموعهای از رسایل مختلف که به قلم میرزا قاسم علی اخگر موجود است و مشتمل است بر رسالههایی در ادبیات و پزشکی و نجوم و ادیان هندی و عرفان و فلسفه،میدانیم که او دست کم از تاریخ ۱۳۱۲ تا ۱۳۶۵ هجری قمری در قید حیات بوده است.
تنها منبعی که از او یادی کرده است، «تذکره سخنوران چشم دیده»، نوشته ترک علی شاه ترکی قلندر نور محلی است که به سال ۱۳۲۲ هجری تألیف شده است و مصححان محترم بدان دست یافتهاند.وی در این اثر،در شرح حال مؤلف مورد نظر مینویسد: «اخگر تخلص،میرزا قاسم علی نام حیدرآبادی،نوجوان و خوشخو و خوشگو،از ملازمان سرکار نظام است،با فقیر شناسائی میدارد…»، و در ادامه از قاسم علی اخگر ابیاتی عاشقانه نقل میکند.
با توجه به اینکه حکیم مورد بحث ما نیز در دیوان عرفانی/فلسفیاش«اخگر»تخلص میکرده است،میتوان یقین حاصل کرد که گزارش فوق دربارهء اوست.دیوان اشعار اخگر که تاریخ سرودنش به سال ۱۳۲۶ هجری بازمیگردد، در عین حال،نخستین اثر تألیفی مؤلف محسوب میشود و تأمل در اشعار ژرف آن،ضمن اینکه فاصلهء فراوان سرایندهء آنها از اشعار عاشقانهای را که ترک علی شاه از وی نقل کرده است نشان میدهد،بر دانش گستردهء او در علوم حکمی دلالت دارد و سندی گویا از دانشاندوزی او در این علوم است.[۱۹۸]
قاسم علی اخگر و شرح حدیث
حقیقت
شرح اخگر بر حدیث حقیقت را میتوان در شمار واپسین شرحهای این حدیث ارزشمند دانست.
منابع مورد استفادهء اخگر در این شرح،طیف بسیار متنوعی را شامل میشود که از نگاه به دور از تعصب مؤلف در بهرهگیری از منابع شیعه و اهل سنت و گرایشهای فلسفی و عرفانی او حکایت میکنند.
چنان که اشاره شد، قاسم علی در ابتدای این شرح، با استناد کتابهای الاصابه ابن حجر عسقلانی و طبقات ابن سعد و اقبال الاعمال ابن طاووس، شرح حال مختصری از کمیل را بیان کرده و آنگاه گفتوگوی میان او و مولا علیعلیه السلام در باب حقیقت را به عربی همراه با ترجمهء فارسی میآورد که با پرسش«یا امیر المؤمنین ما الحقیقه؟» آغاز و پس از هشت پرسش و پاسخ با پاسخ «فقال الامام علیه السلام: أطف السراج فقد طلع الصّبح» پایان مییابد.
اخگر در شرحی که بر تکتک جملههای این حدیث شریف مینگارد، از منابع گوناگونی استفاده میکند که در یک نگاه کلی عبارتند از:
۱٫احادیث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و امامان گرانقدر شیعه علیهم السلام ،
- آثار ابن عربی و به ویژه فتوحات مکیه او،
- اشعار و سخنان صوفیان نامدار و بزرگان ادب همچون بایزید بسطامی و حسین بن منصور حلاج و سعدی.
این حکیم متأله شیعی، در شرح حقیقت احدیت یا حقیقه الحقایق به مبانی عرفانی فلسفی ماهیت،حقیقت و ذات پرداخته و در خصوص علم الهی به سخنی از ارسطو استناد میکند.وی کمیل را صاحب دل و طالب مقام ولایت میداند که از مولا حقیقت را طلب میکند و ولایت را فنای عبد در بقای ذات احدیت میداند.ازاینرو به شرح عرفانی دل یا قلب پرداخته و پس از استناد به آیات و روایات،غزلی عرفانی از خویش را میآورد.
وی با بیان اینکه بعضی ولایت را تقرب الی اللّه در غایت قرب دانستهاند به شرح قرب و مراتب چهارگانهء آن میپردازد که عبارتند از:
۱٫قرب نوافل،۲٫قرب فرایض،۳٫قرب بالجمع بین القربین یا جمع الجمع،۴٫قرب غیر مقید از این احوال سه گانه یا مقام احدیت جمع.
پس از توصیف کوتاه اما پرمغز هریک از این مراتب، با بیان نظر شیخ اکبر، ابن عربی در فتوحات دربارهء ولایت، به شرح معانی ولایت عامه و خاصه و کمالات ذاتی و اسمائی الهی میپردازد. وی در شرح«صاحب سر» به نسبت و پیوند عمیق علی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در قالب شعر و روایت میپردازد که بیانگر باورهای عمیق شیعی اوست.
از دیگر مبانی اندیشههای عرفانی او در این شرح ژرف و پرمغز، به این موارد میتوان اشاره نمود: تمکین و تلوین، اسماء و صفات،ظهور و غیبت، الوهیت و واحدیت، نور ذات، عقل اول، طبیعت کلیه، عالم ارواح و اشباح، معنای محو و صحو، سر العلم، سر الحال، سر الحقیقه و ….
شرح او آکنده از آیات و روایات و کلمات عارفان به عربی و فارسی، اعم از شعر و نثر است. در بیان سر الحال به شطحیات حلاج و بایزید استناد میکند و در بیان عشق به کلامی از امام جعفر صادقعلیه السلام که عشق را جنون الهی معنی کردهاند. اخگر، به عادت معمول خویش، شرح خود را با نقل ابیاتی چند از مثنوی نزهه الابرار درباره توحید عارفان به پایان میرساند.